عجب روزگاری
همش گریه زاری همش بی قراری
عجب روزگاری عجب روزگاری
نه روزجدیدی
نه صبح سپیدی
همش ناامیدی
تا چشمام و بستم یه گوشه نشستم
خودم رو میبینم که تنها و خستم
گذشتم گذشته آینده ای نیست
دیگه روز لبهام گل خنده ای نسیت
می خوام با همین روزگارم بسازم
نباید نباید خودم رو ببازم
همش گریه زاری همش بی قراری
عجب روزگاری عجب روزگاری
نه روزجدیدی
نه صبح سپیدی
همش ناامیدی
دلو برده دیگه دلم مرده دیگه
کم آورده دیگه کم آورده دیگه
تا چشمام و بستم یه گوشه نشستم
خودم رو میبینم که تنها و خستم
گذشتم گذشته آینده ای نیست
دیگه روز لبهام گل خنده ای نسیت
می خوام با همین روزگارم بسازم
نباید نباید خودم رو ببازم
دلم گریه می خواد من و برده از یاد
نمیاد نمیاد نمیاد
دلو برده دیگه دلم مرده دیگه
کم آورده دیگه کم آورده دیگه