پيام
+
قلب من قالي خداست
تار و پودش از پر فرشته هاست
پهن کرده او دل مرا
در اتاق کوچکي در آسمان خراش آفتاب
برق مي زند
قالي قشنگ و نو نوار من
از تلاش آفتاب
شب که مي شود، خدا
روي قالي دلم
راه مي رود
ذوق مي کنم، گريه مي کنم
اشک من ستاره مي شود
هر ستاره اي به سمت ماه مي رود
يک شبي حواس من نبود
ريخت روي قالي دلم
شيشه اي مرکب سياه
سال هاست مانده جاي آن
جاي لکه هاي اشتباه
اي خدا به من بگو
لکه هاي چرک مرده را کجا

مختار تندر
93/5/4
هستي خانم
لکه هاي چرک مرده را کجا
خاک مي کنند؟/
از ميان تار و پود قلب/
جاي جوهر گناه را چطور
پاک مي کنند؟/
آه/
آه از اين همه گناه و اشتباه/
آه نام ديگر تو است/
آه بال مي زند به سوي تو/
کبوتر تو است/
قلب من تند تند مي زند/
مثل اينکه باز هم خدا
روي قالي دلم قدم گذاشته/
در ميان رشته هاي نازک دلم
نقش يک درخت و يک پرنده کاشته/
قلب من چقدر قيمتي است/
چون که قالي ظريف
و دست باف اوست/
اين پرنده که لاي تار و پود
هستي خانم
آن نشسته است/
هدهد است/
مي پرد به سوي قله هاي قاف دوست
:. پژواک .:
@};-
هستي خانم
@};-