پيام

هستي خانم
93/4/24

+ پا به پاي کودکي هايم بيا کفش هايت را به پا تا به تا قاه قاه خنده ات را ساز کن بازهم با خنده ات اعجاز کن خاله باز کن به رسم کودکي باهمان چادر نماز پولکي طعم وچايي وقوري گلدارمان لحظه هاي ناب وبي تکرارمان مادري از جنس باران داشتيم

||عليرضا خان|| 93/4/24

در کنارش خواب آسان داشتيم/ باپدر،اسطوره ي دنياي ما / قهرمان باور زيباي ما/ قصه هاي هر شب مادر بزرگ/ ماجاي بزبز قندي وگرگ/ غصه ها فرصت جولان نداشت / خنده هاي کودکي پايان نداشت/ هر کسي رنگ خودش بي شيله بود/ ثروت هر بچه قدر تيله بود/ اي شريک نان وگردو وپنير/

اي شريک نان وگردو وپنير/ هم کلاسي باز دستم را بگير

خيلي قشنگ بود ... تو نظرات مصرع ها رو با / جدا کن ... قشنگ ميشه و فهمش آسون :)

خوبه آقاي عليرضان خان.....=)

خودت چي فکر مي کني بانو ؟؟

فيداي من همش خوبه....نيازي به لايکم نداره....B-)

باشه پس من بر ميدارم

اگه دوست داري بزار باشه....:-/ اشکال نداره